دگرگون کردن فضاهای داخلی در معماری
دگرگون کردن فضاهای داخلی: غنی کردن تجربههای سوبژکتیو [۱] به وسیلهی پژوهش در طراحی
برای ایجاد نوآوری در طراحی فضاهای داخلی، علاوه بر پیشنهادات عملی و کاربردی آنی که با کاربستشان میتوان تغییرات را در سطحی قابل مشاهده اعمال کرد، به دانشی نظری نیاز است تا با گسترش مرزهای فکری طراحان و همچنین مخاطبان آنها، افقهای جدیدی را به روی آنها باز کند. نوشتهی زیر ترجمهی منتخبی از مقالهای دانشگاهی است که چگونگیِ اثرگذاری بر طراحی داخلی با استفاده از کاوش در ادراک و دریافت ذهنیِ انسانی از تجربیات زندگی روزمرهاش را پیگیری میکند.
بخش اول
چکیده:
این مقاله دانش ضمنیِ تجربهی زیسته و اینکه این دانش چگونه با پژوهش در طراحی مرتبط است را میکاود؛ یعنی چگونگی تفسیر طراحان از تجربهی زیستهی کاربر، هنگامی که محیطهای طراحی شده میآفرینند را بررسی میکند. این مقاله استدلال میکند که تجربهی زیستهی کاربر، پایهی شکلی از دانش است که که برای طراحان کاربردی است. چهارچوب نظری که در مقاله ارائه شده است، طبیعت تجربهی کاربر و اینکه چگونه میتوان از آن در فرآیند طراحی بهره برد را میآزماید. پژوهش بر روی تجربهی زیسته درون زمینهی ابعاد زیباییشناسی، سوبژکتیو و کارکردیِ فرآیند طراحی قرار میگیرد که به کاربرانی که نیازها و معناهایشان را شرح دهند، احتیاج دارد. یک نمونهی موردی [۲] نیز برای نشان دادن مراحل گوناگون این فرآیند توصیف شده است.
- مقدمه
در زندگی روزمرهمان، ما در فضاهایی زندگی میکنیم که فعال ، متغیر و پویا [۳] هستند. زمانی که طراحان طراحیهای فضاییِ فضای داخلی را برای استفادهها و تجربههای گوناگون میآفرینند، آنها هم کیفیت زیباییشناسی فضا و هم چگونگی تجربهی افراد از فعل و انعالات و احساسات درون فضا را در نظر دارند. اگرچه تجربیات افراد ذهنی است، اینها تجربیاتی است که افراد در دم زیستن، هم خودآگاه و هم ناخودآگاه، در تبادل با فضا و دیگران در آن فضا دارند. این موضوع شامل نوعی دانستنِ ضمنی، طبیعتگرایانه و شناخت اکولوژیک [۴] وجود روزمره است که در برابر تفکر و دانش از پیش قصد شده و رسمی قرار میگیرد. این مقاله چنین اَشکال ضمنیای از دانش را میکاود و این که چه امکاناتی برای طراحی از دل آنها میتواند استخراج شود را بررسی میکند. مستندسازی این اَشکال از دانستن نیازمند فهمی است از اینکه طراحی ها چگونه اهداف زیباییشناسی و کارکردی را بازتاب میدهند ، همزمان با در نظر داشتن تجربیات مستقیمی که کاربران دارند. این موضوع نیازمند به فهمی است از اینکه چگونه تجربیات روزمرهی کاربران از زندگی و جهان بر قابلیت معناسازیِ آنها اثر میگذارد.
- طراحی فضای داخلی
۲-۱ پژوهشهای رایج
معمولا وقتی پژوهشگران طراحی فضای داخلی را مطالعه میکنند، بیشتر تمایل دارند آن را به رابطهی علّی بین افراد و محیط اطرافشان یا فعل و انفعالات میان اشیای مادی و فضایی که طراحی میشود، اختصاص دهند. اغلب، نظریات رفتار محیطی اساس پژوهشها در طراحی را شکل میدهند. چنین پژوهشهایی به دنبال فهم رابطهی بین افراد و محیطشان، با استفاده از شواهدی است که این رابطه را توضیح دهند. در چنین شکلی از پژوهش، پژوهشگران طراحی نشان میدهند چگونه فضای متناسب طراحی شده میتواند با افزودن ارزش، به کیفیت زندگی در یک نهاد اضافه کند، چگونه امنیت و ایمنی میتواند به بهرهوری در محیطهای کاری بیفزاید یا چگونه دانشِ بر پایهی شواهد از روابط رفتار محیطی میتواند فرآیند طراحی را آگاهانه سازد. اما رفتار انسانی بر خلاف اشیای فیزیکی، بدون ارجاع به معنا و هدفی که عامل انسانی به آنها داده است، فهم نمیشود. در این معناها و اهداف است که اَشکالِ دانش ضمنی وجود دارند. مطالعه بر روی این اهداف و معناها معمولا از طریق روایتها و گفتگوهای میان طراحان و کاربران انجام میگیرد.
۲-۲ نقش تجربهی زیسته
افراد معناهایی را به اشیا و محیط میدهند؛ چه اشیای هنری باشند، چه چیزهای شخصی، چه افراد دیگر در زندگیشان. این معناها از فعل و انفعالاتی که درون فضا اتفاق میافتند برمیخیزد؛ مانند خانهها، شرکتها یا مکانهای تفریحی؛ در مقابل معناها نیز ادراکها و فعل و انفعالات بعدی را تحت تاثیر قرار میدهند.
طراحی فضاهای داخلی نیاز به در نظر گرفتن این فرآیند معناسازی دارد. هنگام طراحی فضای داخلی، طراح ( یا معمار) مستقیما با کارفرمایان و کاربران کار میکند تا فضای داخلی موجود (یا تصور شده) را در دست گیرد و متحول کند. دانشهای گوناگونی در این فرآیند وارد میشوند. نقش ابعاد تکنیکیِ فضا، مانند کیفیت هوا و اشیای مادی در طراحی به خوبی شناخته شده است، اما اینکه ابعاد ضمنی چطور فرآیند طراحی را شکل میدهند، کمتر فهمیده شده است.
در عمل، ابعاد ضمنیِ تجربه درون فضا و بین افراد، اغلب به چگونگی تکامل طراحی شکل میدهد. تجربیات و پسزمینههای مختلف با یکدیگر فضاهای داخلی را به مکانهای داخلیِ زیباییشناسانه و کارکردی تبدیل میکنند. این تجربیات برای کاربر هم بیرونی و هم درونی هستند و طی آنها افرادی که از فضا یعنی جایی که در آن زندگی میکنند و از طریق ارتباطات متقابلی که با دیگران دارند مشارکت اجتماعی میجویند، استفاده میکنند، به آن معنا میدهند.
منبع: Journal of Research Practice
[۱] Subjective آنچه وابسته به ذهن و آگاهی ذهنی است؛ که معمولا در برابر امر اُبژکتیو که وابسته به عینیت بیرونی- یعنی بیرون از سوژه- است، تعریف میشود.
[۲] Case study
[۳] Dynamic
[۴] Ecological cognition
دیدگاه خود را ثبت کنید
آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!